به گزارش فولاد نامه، در بخش محصولات نهایی، مقاطع طویل فولادی نقطه قوت این دوره به شمار میروند. تولید این گروه از محصولات با دستیابی به رقم ۷.۱ میلیون تن، رشدی معادل ۲.۴ درصد داشته است. در میان آنها، میلگرد با رشد قابل توجه ۷.۹ درصدی عملکردی فراتر از انتظار ثبت کرده؛ نشانهای از آنکه تقاضای بخش ساختوساز، هرچند محدود، هنوز نقش فعالی در گردش بازار ایفا میکند.
در مقابل، بخش ورقها مسیر متفاوتی را پشت سر گذاشته است. ورق گرم و ورق سرد با کاهش ۳ الی ۴ درصدی تولید، از ادامه روند رشد بازماندهاند. این افت را میتوان یا حاصل محدودیت فنی در تبدیل بیلت به ورق و یا نتیجه کاهش تقاضا از سوی صنایع پاییندستی همچون خودروسازی و لوازم خانگی دانست.
در میانه زنجیره، وضعیت تولید نیمهساختهها متعادلتر بوده است. تولید بیلت و بلوم با رقم ۱۱ میلیون و ۴۵ هزار تن تقریباً بدون تغییر باقی مانده و اسلب نیز رشد محدود اما پیوستهای داشته است. تداوم تولید در این بخشها، نشانهای نسبی از پایداری جریان مواد میان حلقههای میانی زنجیره تلقی میشود.
اما بخش بالادستی، یعنی حوزه مواد خام، چهرهای دوگانهتر دارد. تولید گندله سنگآهن در دوره مورد بررسی ۰.۶ درصد کاهش یافته، در حالی که کنسانتره سنگآهن رشد ۸.۹ درصدی را تجربه کرده است. این اختلاف قابل توجه میتواند بیانگر ناهماهنگی میان ظرفیتهای استخراجی و توان تبدیل کارخانههای گندلهسازی باشد.
مجموع دادهها نشان میدهد زنجیره فولاد کشور همچنان در حال تنظیم و بازتعادل است. رشد تولید مقاطع طویل و نیمهساختهها از یکسو و افت ورق و گندله از سوی دیگر، هشداری روشن برای سیاستگذاران صنعتی است: بدون هماهنگی میان ظرفیتهای معدنی، فولادسازی و نورد، رشد بخشی تنها به معنی انباشت در یک نقطه و رکود در نقطهای دیگر خواهد بود.