کشور ایران به دلیل داشتن معادن گوناگون و نیز سرمایههای انسانی و همچنین منابع انرژی و فاکتورهای مهم تولید فولاد، به نوعی در منطقه دارای برتری است. براساس طرح جامع فولاد ایران، کلیه حلقههای زنجیره ارزش این صنعت باید بهصورت متوازن توسعه یابند تا کشور از حیث تامین مواداولیه، میانی و در حد امکان زنجیره تولید محصولات نهایی فولادی خودکفا باشد، از اینرو رقابتپذیری زنجیره ارزش تا حد زیادی تحتتاثیر هماهنگی و همکاری بازیگران زنجیره قرار دارد. بر اساس طرح جامع فولاد در افق ۱۴۰۴، رسیدن به ظرفیت تولید ۵۵میلیون تن فولاد در دست اقدام است. البته یکی از انتقادهایی که به طرح جامع فولاد میتوان وارد کرد، ایجاد ظرفیت ۵۵میلیون تن است که آیا اصلا رسیدن به این ظرفیت امکانپذیر است و فراتر از این پرسش اینکه آیا رسیدن به چنین ظرفیت فولادی در کشور ضرورت دارد؟
از جمله مسائلی که رسیدن به ظرفیت ۵۵میلیون تن فولاد در افق چشمانداز را توجیهپذیر میکند، برنامهریزی و ایجاد بستر لازم برای صادرات سالانه ۲۵میلیون تن محصولات فولادی است، چراکه اگر سرانه مصرف فولاد کشور در افق چشمانداز، با پیشفرض بهبود وضعیت اقتصادی کشور مطابق سرانه مصرف کشورهای درحالتوسعه باشد، به عدد سالانه ۳۰میلیون تن مصرف فولاد خواهد رسید.
از جمله محصولات مهم فولادی، فولاد ساختمانی است که با توجه به نقش توسعهای و نیاز کشور سهم زیادی از تولید کشور در این حوزه است. با توجه به افزایش چشمگیر قیمت مسکن در سالهای اخیر و افزایش قیمت ساختوساز با توجه به نوسانات ارزی، قیمت تنها ساخت هر مترمربع مسکن (بدون درنظر گرفتن قیمت زمین) در تهران و سایر کلانشهرها در سال۱۴۰۱ حداقل ۸میلیون و ۲۰۰هزارتومان است که سهم فولاد ۱۱درصد قیمت تمامشده ساخت است و در مجموع با واردکردن فاکتور قیمت زمین حدود ۵/ ۵درصد قیمت تمامشده مسکن است و این سهم با در نظر گرفتن قیمت نهایی فروش، معادل ۵/ ۲درصد قیمت قیمت فروش مسکن خواهد بود. طبق گزارش مرکز آمار میانگین قیمت مسکن در تهران و سایر کلانشهرها در سال۱۴۰۱ برابر با ۳۶میلیون و ۳۰۰هزارتومان است. بهطور میانگین در هر مترمربع ساختمان ۵۰ کیلوگرم فولاد بهکار میرود و قیمت میلگرد نیز حدود ۱۸هزارتومان به ازای هر کیلوگرم است؛ این در حالی است که در سال۱۳۹۹، قیمت ساخت به میزان حداقل ۴میلیون و ۷۰۰هزارتومان، قیمت میانگین مسکن طبق اعلام مرکز آمار ۲۶میلیون و ۳۰۰هزار تومان و در همان سالقیمت میلگرد حدود ۱۰هزارتومان به ازای هرکیلوگرم بوده است. همچنین طبق محاسبات موجود برای ساخت و ساز، سهم سفتکاری در ساخت ۳۸درصد، نازککاری ۳۷درصد و تاسیسات، برق و مکانیک ۲۴درصد هزینه ساخت است. از طرفی سهم زمین در قیمت تمامشده مسکن حدود ۵۰-۵۵درصد و در قیمت فروش مسکن حدود ۲۰درصد است. برای رسیدن به هدف ۵۵میلیون تن در طرح جامع فولاد، از جمله مهمترین موانع موجود، بحث مواداولیه بهویژه سنگآهن است. با توجه به پایش طرح جامع فولاد سازمان ایمیدرو و شرکت ملی فولاد ایران، مجموع نیاز سنگآهن ایران در سال۱۴۰۱ برابر با ۱۵/ ۱۴۹میلیون تن است و ظرفیت سنگآهن کشور طی سالجاری در حدود ۱۳۵میلیون تن است. طبق این اعداد میزان موردنیاز سنگآهن و ظرفیت آن موازنه منفی ایجاد کرده است که این روند منفی با توجه به افزایش میزان نیاز، افزایشی بوده و در سال۱۴۰۴ برای پیروی از طرح جامع فولاد، نیاز سنگآهن کشور به۱۶۲میلیون تن میرسد و موازنه نیاز و ظرفیت کشور در این بخش به منفی ۲۷میلیون تن خواهد رسید. محاسبات انجامشده نشاندهنده آن است که به میزان سنگآهن بیشتری نسبت به ظرفیت موجود نیاز داریم که این امر مستلزم فعالیتهای اکتشافی و سرمایهگذاری دراین بخش در سالهای قبل بوده است. با استناد به مطالعه طرح جامع فولاد کشور، با توجه به ذخایر قطعی شناختهشده کنونی سنگآهن و برنامه تولید ۵۵ میلیون تن فولادخام در افق ۱۴۰۴پیشبینی میشود چنانچه بهطور خوشبینانه تمام ذخایر اکتشاف شده قابل استخراج باشد و با توجه به برداشتهایی که قرار است در سالهای آتی (با در نظر گرفتن تولید کامل واحدهای فولادی) صورت گیرد، ذخایر موجود سنگآهن ۱۴ سالبعد از افق به پایان میرسد، بنابراین بهمنظور تداوم برنامه تولید فولاد در کشور ضروری است مطالعات اکتشافی برای کشف ذخایر جدید در پهنههای مختلف کشور انجام بگیرد. این امر ضرورت توسعه فعالیتهای اکتشافی و سرمایهگذاری دراین بخش را بیش از گذشته الزامآور میکند تا برای تداوم برنامه تولید فولاد بتوان از ذخایر جدید اکتشافی مصرف کرد، یا اقدام به واردات سنگآهن باکیفیت کرد. با اشاره به سایر چالشهایی که در مسیر تولید فولاد در افق چشمانداز وجود دارد، مهمترین مشکل برای رسیدن به ظرفیت ۵۵میلیون تن، زیرساختهای کشور بوده که به هیچوجه مناسب این ظرفیت تولید نیستند چون برای تولید ۵۵میلیون تن فولاد باید حدود ۱۰۸میلیون تن سنگآهن از معادن انتقال یابد و یا در صورت کمبود داخلی، پیشبینی واردات و تامین از خارج کشور صورت پذیرد و این جابهجایی و نقل و انتقال، نیازمند توسعه خط ریلی است. در حالحاضر زیرساخت خط ریلی موجود، امکان برطرفکردن نیاز به حمل این حجم از محمولهها را دارا نیست. بستر حملونقل ریلی، نیازمند سرمایهگذاری و اصلاح و در برخی موارد نیاز به ایجاد خط جدید در کنار خطوط قبلی است. (که ذوبآهن و محصولات ریلی ذوبآهن میتواند این خلأ را پر کند) علاوهبر این سایر زیرساختها شامل توسعه جادهای و ایجاد بنادر جدید است. از دیگر موانع مهم رسیدن به هدف ۵۵میلیون تن تولید فولاد، بحث بحران انرژی و موضوع کمآبی است. طی سالهای اخیر صنایع در ماههای گرم سال با بحران قطعی برق و در فصول سرد سال نیز با بحران کمبود گاز روبهرو بودهاند. این امر موجبشده تا تولید اکثر صنایع با اشکال مواجه شود. در صورت رفع مشکل تامین گاز، مشکل تامین آب موردنیاز که تا حدودی در بعضی مناطق با انتقال آب خلیجفارس رفع شده، این مشکل همچنان به قوت خود باقی خواهد ماند و نیاز به انتقال و یا احداث واحدهای جدید در کنار منابع آبی و بیشتر در بنادر، ضرورت پیدا خواهد کرد. تولید محصولات فولادی در نزدیکی بنادر، علاوهبر تسهیل صادرات، نیاز به توسعه بستر حملونقل ریلی را نیز کمتر خواهد کرد. با توجه به چالشهای ذکر شده و محدودبودن منابع، جهت تداوم تولید، پویایی و سودآوری صنعت فولاد، حرکت به سمت ساخت فولادهای با ارزشافزوده بیشتر امری ضروری است. چنین بهنظر میرسد که جهت تامین حاشیه امن برای ادامه حیات چرخه تولید فولاد باید رویکردی نو را جایگزین روشهای قدیمی تولید فولاد کرد؛ از جمله این سیاستها میتوان به رویآوردن به تولید فولادهای با ارزشافزوده بالاتر اشاره کرد. در شرایط کنونی سرمایهگذاری برای بهبود تکنولوژی تولید فولاد نوین از اولویت بالایی برخوردار است.
منبع: دنیای اقتصاد
مطالب مرتبط