به طور مثال با اینکه قرار بود محدودیتهای تامین برق از اواخر مرداد ماه برای کارخانجات فولادی کاهشی شود، اما این اتفاق رخ نداده و مسوولان زمانش را به یکم شهریور ماه یعنی یک روز دیگر موکول کردهاند. این در حالی است که محدودیت برق حتی برای چند ساعت هم برای فولادیها مضر است؛ موضوعی که گمان را به این سمت میبرد که گویا دستهایی پشت پرده هستند و نمیگذارند صنعت فولاد رونق و جانی تازه بگیرد.
موضوع مشکلات این حوزه تا حدی گسترده است که گفته میشود گویا به نظر میرسد صنعت فولاد کشور قرار است همچون صنعت نفت به قهقرا برود، چراکه در حال حاضر تمامی کارخانجات فولادی در وضعیت نامناسبی قرار دارند. این در حالی است که وقتی برنامه توسعهای در کشور تدوین میشود، بخشهای خصوصی و دولتی هر یک مسوولیتی را بر عهده میگیرند. دولت تامین زیرساختها را بر عهده گرفته که شامل مواردی از قبیل انرژی، راه، ارتباطات، مقررات و… میشود. سرمایهگذاریها هم به ساخت تجهیزات و تولید محصول اختصاص پیدا میکند. اما در حال حاضر بزرگترین چالش موجود بر سر راه توسعه صنعت فولاد نبود زیرساختهایی است که دولت موظف به تامین آنها بوده است. همین موضوع رسیدن به چشماندازهای مد نظر را در ابهام فرو میبرد. مساله تا جایی پیش میرود که به باور فعالان اقتصادی، صنعت فولاد ایران نیاز به یک متولی واحد و تدوین یک برنامه مدون دارد و مسوولان باید هوشیارتر از آن باشند و با دستهای پشت پرده در این عرصه مبارزه کنند. در این خصوص یک فعال حوزه فولاد گفت: پشت برخی تصمیماتی که برای مسیردهی صنعت فولاد گرفته میشود، دستهایی پشت پرده وجود دارد که به دنبال زمین زدن این صنعت هستند.
علیرضا میرزایی اظهار کرد: قرار بود محدودیتهای برقی از ۲۱ مرداد ماه برای کارخانجات فولادی کاهش یابد که متاسفانه این اتفاق رخ نداد و زمان آن را به یکم شهریور ماه موکول کردند.
وی گفت: این اتفاق همیشه برای فولادیها میافتد؛ حتی با وجود اینکه این صنعت کمتر از ۴ درصد برق کشور را مصرف میکند، اما همیشه فشار فقط بر این قشر دیده شده است.
به گفته این فعال معدنی، به نظر میرسد صنعت فولاد ایران قرار است مانند صنعت نفت به قهقرا برود، چراکه در حال حاضر تمامی کارخانجات فولادی در وضعیت بدی قرار گرفتهاند.
میرزایی با اشاره به سختگیریهای دولت نسبت به صنعت فولاد تصریح کرد: زمانی که شخصی در بخش تولید سرمایهگذاری میکند، اصولا دولت باید به سودآوری آن کمک کند، نه اینکه در کسب سود و منفعت آن مانع ایجاد کند. در غیر این صورت، نقدینگی موجود به تدریج وارد بازارهای موازی مانند خودرو، ارز، سکه مسکن و امثال آن میشود.
وی خاطرنشان کرد: پشت برخی تصمیماتی که برای مسیردهی صنعت فولاد صورت میگیرد، دستهایی پشت پرده وجود دارد که به دنبال زمین زدن این صنعت هستند، چراکه به نظر میرسد تابآوری فولاد به روزهای آخر خود نزدیک شده است.
زیرساختها مهمترین محرک فولاد کشور
در ادامه یک کارشناس فولادی گفت: با توجه به جزئیات و بررسی صنعت فولاد کشور، یکی از مهمترین محرکهای بازار فولاد ساختوساز داخلی و زیرساختها هستند.
علی اسکینی بیان کرد: در رابطه با ساختوساز آمار دقیقی در دست نیست و تنها تعداد پروانههای ساختمانی سال ۱۴۰۱ نسبت به ۱۴۰۰ وجود دارد که تقریبا تعداد پروانههای احداث ساختمان تغییر زیادی نداشته و در حوالی ۱۴۰ هزار واحد مانده است.
وی خاطرنشان کرد: تیراژ تولید مسکن در کشور در سال ۱۴۰۰ حدود ۳۹۶ هزار واحد بود که این تعداد در سال ۱۴۰۱ به ۴۲۰ هزار دستگاه رسیده است. در این بخش رشد ۶ درصدی به ثبت رسیده که تقریبا فولاد داخل کشور به همین میزان رشد مصرفی را به همراه داشت. این کارشناس فولادی با بیان اینکه محصول میانی مهمترین قسمت زنجیره فولاد است، اظهار کرد: در چهارماهه اول سال جاری حدود ۱۱ میلیون و ۴۰۰ هزار تن تولید در بخش فولاد رخ داد که ۷ تا ۸ میلیون تن آن در مصرف داخلی و حدود ۸ میلیون تن در بخش صادرات به ثبت رسیده است.
پیامدهای دخالت حداکثری دولت در بازار فولاد
صنعت فولاد ایران در ۴۰ سال گذشته صنعت موفقی بوده و ظرفیت تولید فولاد خام کشور از ۳۸۰ هزار تن فولاد در ابتدای پیروزی انقلاب به ۴۰ میلیون تن رشد کرده، آن هم در شرایطی که اقتصاد کشور فشار تحریمها را تحمل میکرده است. همچنین فولادیها موفقیتهایی از جمله توان رسیدن به بومیسازی برخی فناوریها را داشتهاند. در نتیجه صنعت فولاد این حق را بر گردن دولت دارد که یک متولی مسوولیتپذیر داشته باشد. در واقع دولت باید خیال معدنیها را از کمبود انرژی با تامین زیرساختها فراهم کرده و از دخالت بیش از اندازه در سیاستگذاریهای شرکتهای فولادی، بازارها و کنترل قیمتها بکاهد، زیرا نتایج نامطلوب برآمده از دخالت دولت در این امور تاکنون نمایان شده است. با توجه به اینکه رشد و توسعه صنعت فولاد از زیرساختهای ضعیف همواره جلوتر بوده است، در نتیجه دولت باید با تعامل مستمر وزارت نیرو، وزارت صمت و انجمن فولاد به تامین زیرساختها جهت دستیابی به اهداف تولید فولاد در افق ۱۴۰۴ کمک کند.
جایگزینی فولاد به جای نفت
اگرچه جایگزینی معدن به جای نفت از سوی برخی کارشناسان تنها یک شعار به حساب میآید، اما واقعیت اقتصادی دنیا چشماندازی را ترسیم کرده که شاید اهمیت معادن و صنایع مرتبط با آن یک اتفاق ناگزیر است. کارشناسان معتقدند برای ایجاد جهش در یک کشور باید شاهد رونقی باشیم که به دنبال آن جهش حاصل شود. این مساله نیازمند سرمایهگذاریهای مستقیم، افزایش بهرهوری، واردات تکنولوژی و مدیریت داراییمحور و عوامل تولیدی است که باید مهیا شود تا در این پروسه ارزشافزوده و رشد اقتصادی حاصل شود.
در ادامه برخی کارشناسان باور دارند با اینکه تاکنون بارها صحبت از جایگزینی معدن به جای نفت شده و تاکید شده که به دلیل تحریمهای نفتی، فولاد میتواند جای نفت را بگیرد، اما وقتی این عرصه هم تحریم شد علامت سوالهایی پیش آمد. به هر حال فارغ از همه تحریمها امروز مشاهده میشود که ایران توانسته مشتری خاص خود را در عرصه جهانی پیدا کند ولی با مشکل جدی ضعف زیرساختی بعید است که فولاد بتواند این نقش را به شکل مداوم حفظ کند و جایگزین مناسبی برای درآمدهای نفتی باشد. چنانچه شاهدیم که این عرصه به دلیل محدودیتهای مخلتف دولت (از سیاستهای یکشبه گرفته تا تصمیمات اشتباه بلندمدت) رو به نزول رفته و سیر تولیدش کاهشی شده است.
واکنش دولتهای خارجی به مطالبات فولادسازان چیست؟
این روزها با اوجگیری گرما و محدود شدن برقرسانی به صنایع فولادی همچون چند سال گذشته فولادسازان برای حفظ تولید ناچارند با بحران انرژی دست و پنجه نرم کنند. فارغ از اینکه هر یک از واحدهای فولادساز به فراخور شرایط چگونه این روزها را سپری میکنند، آنچه در این مقال به آن پرداخته میشود، جایگاه نهادهای دولتی در پشتیبانی از فولادسازان و انتظاری است که این واحدها از دولت برای کمک به مدیریت بحران دارند.
انتظار برای دریافت حمایت از دولت در رویارویی با بحران تنها به فولادسازان ایرانی خلاصه نمیشود. از آنجا که در همه نقاط جهان فولاد صنعتی توانمند در اشتغالزایی، ارزآوری، ممانعت از خروج ارز از کشور است و همچنین مواد مورد نیاز تولید در صنایعی همچون خودروسازی، ساختوساز و از این قبیل را تامین میکند، فولادسازان به هنگام وقوع بحران برای حفظ تولید از دولت مطالبهگر هستند.
فولاد سبز و مطالبات فولادسازان در انگلیس
نمونه بارز مطالبات شرکتهای فولادی جهان در گذر غولهای فولادی دنیا از روشهای سنتی تولید به ساخت فولاد سبز مشاهده میشود. به طور مثال روزنامه انگلیسی فایننشالتایمز در گزارشی که اخیرا منتشر کرده هشدار میدهد صنعت فولاد انگلیس برای ورود به فولاد سبز نیاز به کمک دولتی دارد.
بنابر این گزارش دو شرکت بزرگ فولادساز انگلیس میگویند دولت باید فولادسازان انگلیسی را مشمول حمایتهایی کند که همه عرضهکنندگان داخلی در سراسر اروپا از آن برخوردارند. تاتااستیل انگلیس در جایگاه یکی از زیرمجموعههای گروه تولیدی تاتااستیل در هند و شرکت چینی جینگیه مالک شرکت فولادساز انگلیسی بریتیشاستیل دو شرکت یادشده هستند که درصدد جذب حمایت مالی دولت هستند. آنها میگویند بدون دریافت کمک مجبورند فعالیت خود را متوقف و خاک انگلیس را ترک کنند. این در حالی است که بیش از ۴۰۰۰ نفر در هر یک از این واحدهای فولادسازی به طور مستقیم مشغول به کارند و توقف کار آنها موقعیت حرفهای هزاران نفر دیگر را به خطر میاندازد. تاتااستیل انگلیس سالانه ۳ میلیون و ۶۰۰ هزار تن فولاد تولید میکند و تامینکننده مواد و مصالح مورد نیاز صنایع خودروسازی و ساختوسازی کشور است. آنچه سبب شده این دو شرکت فولادی در گذر از فولاد سنتی به فولاد سبز تقاضای دریافت کمکهای دولتی را داشته باشند، تغییر منبع انرژی در فرآیند تولید است؛ این امر هزینه زیادی را در تامین انرژی متوجه فولادسازان میکند. در تولید فولاد سبز فولادسازان ملزم هستند یا از کورههای قوس الکتریکی برای ذوب قراضه فولاد استفاده کنند یا از هیدروژن یا گاز طبیعی به جای زغال کک برای اخذ آهن از سنگآهن بهره ببرند.
منبع: روزنامه جهان صنعت
مطالب مرتبط